توپ بازی
فونت زيبا ساز امیر رضای گلم ،منو بابات این توپ رو قبل از تولدت برات خریده بودیم ،امروز که حوصلت سر ررفته بود و اذیت میکردی بابات اون رو از بالای کمد آورد پایین، تا تو باهاش بازی کنی، همین که اون رو داد دستت، اولش با تعجب وترس بهش دست زدی، بعدش دهنت رو مثل همیشه باز کردی تا بخوریش . بابایی اونو یکی دو باری روی شکمت بالا و پایین کرد که خیلی خوشت اومد وبا صدای بلند زدی زیر خنده ، انقدر بلند بلند واز ته دل میخندیدی که ما هم حسابی سر ذوق اومدیم ومیخواستیم بخوریمت ..... بعدش هم بابای شمارو گذاشت روی توپ واز پاهات چسبیده بود وتوهم هی ت...